رمان منجی شیطان جلد اول

مشخصات رمان منجی شیطان
عنوان: رمان منجی شیطان جلد اول
نویسنده : بهار پاییزان
ژانر: عاشقانه ، پلیسی ، معمایی
زبان: فارسی
صفحات: ۵۱۳ صفحه
فرمت : PDF – APK – EPUB
فرمت رمان و حجم هر کدام :
فرمت پی دی اف : ۱۳ مگابایت
فرمت آندروید : ۱٫۵ مگابایت
فرمت آیفون : ۵۸۵ کیلوبایت
خلاصه ی از داستان منجی شیطان جلد اول نوشته بهار پاییزان
دختر خبرنگاری که جون یه خلافکار رو نجات میده .. آدمیایی دنبال این خبرنگارن که به خاطر اطلاعاتش به قتل برسوننش. یه برادر گمشده داره و یه عشق نافرجام به خاطر بیماریش از مردا فراریه ولی رادمان سر راهش قرار میگیره یه ازدواج ناخواسته باعث میشه بیماریش فراموش بشه آوین عاشق رادمان میشه ولی تو راه عشقشون محمد میاد پلیسی که عاشق آوینه و میخواد خلافای رادمان رو برملا کنه ولی رادمان خودش رو به پلیس معرفی میکنه تا بتونه قاتل پدر و مادرش و کسی که به خواهرش تجاوز کرده رو تحویل قانون بده….
صفحه اول رمان منجی شیطان جلد اول
می ترسیدم از همان اولین باری که غرق خون پیدایش کرده بودم و چشمم به سیاهی یخیه چشمانش افتاده بود ترسیده بودم .
چیزی درونم یخ زده بود .
_:کاش هیچ وقت پیدات نکرده بود . کاش اون روز لعنتی هیچ وقت نجاتت نداده بودم .
سرش را کمی کج کرده و خیره ی چشم هایم شد . پلک نمیزد . شبیه مجسمه های یخی با شکوه ولی ترسناک شده بود. از حالت
همیشگی اش ترسناک تر . وقتی بالاخره پلک زد دست های به سینه زده اش را باز کرد و به کمر زد .
_:برای دعا کردن دیره .
قدمی به سمتم برداشت . قدیم به عقب رفتم پشتم که دیوار را لمس کرد نفسم رفت .
_:میدونی الان چی می تونه نجاتت بده ؟
می لرزیدم ولی نمی خواستم این را ببیند . نمی خواستم لذت شکنجه ی روحم را هم بهش بدهم . سر تکان دادم .
_: برام مهم نیست . چیزی که منو نجات میده اینه که تو از روی زمین محو شی .
پوزخند زد . دستش را از کمرش برداشت و دو قدم بعدی را طی کرد . دکمه ی اول لباسش را باز کرد .
_:اشتباهت همینه . تنها راه نجاتت اینه خودتو به یه شیطان بفروشی .
نفسم بند امد . زانو هایم سست شده بود ولی نمی خواستم ترسم را نشان بدهم . هر چند از نگاه کردن به من همه چیز را می
خواند ولی نمی خواستم خودم را از تک و تا بیاندازم .
چیزی درونم یخ زده بود .
_:کاش هیچ وقت پیدات نکرده بود . کاش اون روز لعنتی هیچ وقت نجاتت نداده بودم .
سرش را کمی کج کرده و خیره ی چشم هایم شد . پلک نمیزد . شبیه مجسمه های یخی با شکوه ولی ترسناک شده بود. از حالت
همیشگی اش ترسناک تر . وقتی بالاخره پلک زد دست های به سینه زده اش را باز کرد و به کمر زد .
_:برای دعا کردن دیره .
قدمی به سمتم برداشت . قدیم به عقب رفتم پشتم که دیوار را لمس کرد نفسم رفت .
_:میدونی الان چی می تونه نجاتت بده ؟
می لرزیدم ولی نمی خواستم این را ببیند . نمی خواستم لذت شکنجه ی روحم را هم بهش بدهم . سر تکان دادم .
_: برام مهم نیست . چیزی که منو نجات میده اینه که تو از روی زمین محو شی .
پوزخند زد . دستش را از کمرش برداشت و دو قدم بعدی را طی کرد . دکمه ی اول لباسش را باز کرد .
_:اشتباهت همینه . تنها راه نجاتت اینه خودتو به یه شیطان بفروشی .
نفسم بند امد . زانو هایم سست شده بود ولی نمی خواستم ترسم را نشان بدهم . هر چند از نگاه کردن به من همه چیز را می
خواند ولی نمی خواستم خودم را از تک و تا بیاندازم .
بخش مربوط به لینک های دانلود
- نسخه PDF - دانلود با لینک مستقیم
- نسخه Apk (برای آندروید) - دانلود با لینک مستقیم
- نسخه epub (برای آیفون) - دانلود با لینک مستقیم
Warning: Invalid argument supplied for foreach() in /home/novelcom/public_html/wp-content/themes/novel98_V1/functions.php on line 82
5 دیدگاه در “رمان منجی شیطان جلد اول”
آرام
واقعا عالی بود تا به حال چند بار خوندمش
نویسنده منجی شیطان
جلد دوم رمان منجی شیطان در تلگرام دنبال کنید عزیزان❤
@monjiye_sheitan
خانم نویسنده
سلام نویسنده ی منجی شیطان هستم ممنون از به اشتراک گذاری و نظراتتون ❤ جلد دوم منجی رو هم می تونید در تلگرام بخونید.
فرشته
سلام بسیاررمان زیبا وعاشقانه ای است واقعا ازنویسنده سپاسگذارم کاش پارت های وانشات هم قرارمیداد تا عالی میشد اگه امکان داره وانشات هاروهم بزارید ممنون
ناشناس
هر کس دنبال یه قلم خوبه با کلی عاشقانه زیبا این رمانو از دست نده!
ممنون از نویسنده عزیز